مرگ مارادونا ، دربارۀ پسری که فوتبالیست نبود، خودِ فوتبال بود

به گزارش ایران عکس، از پسر آرژانتینی یی حرف می زنیم بنام دیه گو آرماندو مارادونا که همیشه در اسلوب همان نوجوان ماجراجویی ماند که انگار قرار نبود هیچ گاه به مرد عاقل و بالغی تبدیل گردد. چون دیوانه بود: دیوانۀ توپ فوتبال.

مرگ مارادونا ، دربارۀ پسری که فوتبالیست نبود، خودِ فوتبال بود

با ما همراه باشید و درباره ساعت اینترنتی بیشتر بدانید.

خبرنگاران؛ امیر حسن خدیر- در توصیف چارلی چاپلین می گویند او نه هنرپیشه و کارگردان و همه فن حریفِ سینما که خودِ سینما بود. چندان که حافظ نه شاعر که خودِ شعر است چرا که تمام وجود نوادر و نوابغی از این دست، در حرفه و در واقع هنری که با آن شناخته می شدند ادغام شده بود و جدا از هم قابل تصور نبودند.

پسر محبوب آرژانتینی که پنجم آذر 1399 خورشیدی، دوستداران خود را نه تنها در آرژانتین که در گوشه گوشۀ دنیا از بنگلادش تا ایتالیا و البته ایران خود ما ترک کرد و رفت نیز از همین قبیله بود.

آری، می دانم مقایسۀ او با عظیمانی که چون او به بعضی ورطه ها نیفتادند شاید به مذاق کسانی خوش نیاید اما بگذارید همچون گواردیولا خطاب به او بگوییم: مهم نیست با زندگی خودت چه کردی، مهم این است که برای زندگی ما چه کردی و نیک می دانیم که با زندگی ما چه کرد.

از پسر آرژانتینی یی حرف می زنیم بنام دیه گو آرماندو مارادونا که همیشه در اسلوب همان نوجوان ماجراجویی ماند که انگار قرار نبود هیچ گاه به مرد عاقل و بالغی تبدیل گردد. چون دیوانه بود: دیوانۀ توپ فوتبال. نبوغ و جنون چنان در او در هم آمیخته بود که در زندگی شخصی انگار توان نیک و بد را از دست داده بود و به ورطه هایی درغلتید که اگرچه بیرون آمد اما سبب شد در 60 سالگی چشم از دنیا ببندد و اسطوره تر گردد و این از معدود دفعاتی است که بی هیچ نگرانی واژۀ اسطوره را می توان به کار برد زیرا که بود. در حیات هم اسطوره بود چه رسد در ممات.

1. آرژانتین در سال 1978 میزبان جام دنیای فوتبال بود و برای اولین بار قهرمان جام دنیای هم شد. همان جام دنیای که ایران نیز برای نخستین بار در آن شرکت داشت. مارادونا برای تیم ملی انتخاب شده بود اما در آن موقع فیفا اجازه بازی در تیم عظیمسالان را به بازیکنان زیر 17 سال را در بازی های انتخابی نمی داد. با این حال سزار منوتی سرمربی آرژانتین گفت این پدیده دنیا را مبهوت خواهد نمود و اندک زمانی بعد نیز استعداد خود را در جام دنیای جوانان زیر 20 سال 1979 نشان داد وقتی که یک تنه تیم را قهرمان کرد.

2. مارادونا یک شورشی تمام عیار در مقابل تشکیلات دنیای فوتبال - فیفا - بود اما توان فنی او چنان بود که او را فوتبالیست عظیم قرن - پس از پله- لقب داد هر چند که بسیاری او را برتر می دانند.

3. در سال 1986 دانیل پاسارلا کاپیتان تیم بازوبند را به او داد. چرا که همۀ نگاه ها به مارادونا بود و بازوبند بر دست دیگری برازنده نمی نمود.

ماریو کمپس -شماره 10 آرژانتین در جام دنیای 1978- در جام دنیای 1982 پیراهن خود را به او داد و در خود پیراهنی با شمارۀ دیگر پوشید در حالی که در همان تیم بازی می کرد.

4. دیشب، ناپل ایتالیا مثل بوئنوس آیرس سوگوار بود. چرا که ناپولی در تاریخ خود تنها با او صدر و قهرمانی را تجربه کرد و دیشب در اتفاقی نادر نام استادیوم سن پائولی به مارادونا تغییر یافت.

5. اعتیاد به مواد مخدر هر ستاره ای را از آسمان شهرت و محبوبیت به زیر می کشد اما این قاعده دربارۀ او صدق نکرد و شمایل شد همچنان که الویس پریسلی و مایکل جکسون در دنیای موسیقی.

6. یگانه فوتبالیست در این سطح بود که بین دو نیمه یک رهبر سیاسی در اندازه و آوازۀ فیدل کاسترو با او تماس گرفت. هم او که بر کتف خود تتوی چه گوارا را نشانده بود. با این همه بیش از آن که چپ گرا به مفهوم سیاسی و فنی کلمه باشد یا از سیاست با ابعاد و زوایا آن سر دربیاورد اهل طغیان و یاغی گری علیه سرمایه داری بود و تشکیلات فیفا را به این خاطر دوست نداشت. فوتبال در چشم او نه یک صنعت که یک هنر بود.

7. ستاره کنونی فوتبال دنیا - لیونل مسی- با تمام افتخاراتی که کسب نموده از نظر محبوبیت همیشه زیر سایۀ سنگین مارادونا بوده و چه بسا اگر این سایه نبود در تیم ملی هم مثل باشگاه می درخشید.

تفاوت اصلی اما جای دیگری است. دیه گو از کف خیابان های آرژانتین به اوج شهرت و محبوبیت رسید. مسی اما بعد از کشف استعداد و در کودکی به اروپا رفت و با آن فرهنگ پرورش یافت. به همین خاطر هیچ گاه نخواست یا نتوانست حس و حال مارادونا را با همۀ اعجوبه بودن خود تکرار کند.

8. اگر فوتبال به محبوب ترین و پربیننده ترین ورزش دنیا بدل شده و کسانی که اهل ورزش نیستند نیز بازی ها را دنبال می نمایند تنها به خاطر سرمایه گذاری ها و تبلیغات و انواع سیستم های بازی نیست. امثال مارادونا فوتبال را زیبا می نمایند و فرد می تواند فارغ از نتیجه از تماشای هنرنمایی فردی آنان لذت ببرد.

9. ظریفی گفته است همیشه در آرزوی تیمی بوده ام که سه مهاجم آن پله، مارادونا و کرایف باشند! از این سه اکنون تنها پله مانده است. هم او گفته روزی در آسمان با مارادونا بازی خواهد نمود.

10. این خاطرۀ لوته ئار ماته ئوس هم جالب است که در سه دقیقه انتهای بازی با آرژانتین با مارادونا من تو من کردم که تا بازی تمام شد پیراهن او را بگیرم و گرفتم و نشُستم. چون بوی مارادونا را می داد.

1 1. در فیلم سینمایی جوانی به کارگردانی پائولو سورنتینو هم بازی نموده با این دیلوگ مشهور: مارادونا: ببخشید، من هم چپ دستم/ جیمی: همۀ دنیا می دونه تو چپ دستی!- اشاره به گلی که با دست به تیم ملی انگلستان زد و گفت: دست من، دست خدا بود!

12. در مستند مارادونا به روایت کوستوریتسا ساخته امیر کوستوریتسا این جملۀ فیلم مشهور شده: اگر کوکایین نبود، چه فوتبالیست بهتری بودم من! و این پاسخ ناپلی ها: غمگین نباش! از این بهتر امکان پذیر نبوده و نخواهد بود.

13. مارادونا به جرج بست علاقۀ بسیار داشت و درست 15 سال بعد از مرگ او از دنیا رفت و در همان روز. جرج بست در 59 سالگی و مارادونا در 60 سالگی.

14. هر چند مشهورترین استفاده از دست مارادونا همان گل مشهور است اما به یاد دارم که در آخرین حضور تیم ملی فوتبال شوروی در جام دنیای (1990) نیز با دست، مانع به ثمر رسیدن گل و حذف آرژانتین شد.

15. شهرت مارادونا چنان است که به ضرب المثل های زبان فارسی هم راه یافته است: مارادونا را رها کن، غضنفر رابگیر!. تعبیری که برای ضربه از خودی به کار می رود.

از شاعرانگی فوتبال مارادونا گفتیم. پس بی مناسبت نیست که این گفتار با شعر سعدی به انتها رسد:

من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم می رود.

حالا حکایت فوتبال است که به تماشای رفتن روح خود نشسته است...

--

بیشتر بخوانید/ ببینید:

منبع: عصر ایران
انتشار: 6 دی 1399 بروزرسانی: 6 دی 1399 گردآورنده: iranpixfa.ir شناسه مطلب: 1346

به "مرگ مارادونا ، دربارۀ پسری که فوتبالیست نبود، خودِ فوتبال بود" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "مرگ مارادونا ، دربارۀ پسری که فوتبالیست نبود، خودِ فوتبال بود"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید